یادت باشه
یادت باشه
در طی روز ... یک تماس با مادر اجباریست !
نویسنده :
مامان فهیمه
11:26
یا امام زمان
همتا هم نداری که وقت نبودنت به دلم وعده بدهم شاید مثلش را پیدا کنم اقای بی همتای من بیا
نویسنده :
مامان فهیمه
11:23
9بهمن 92
این روزا و شبای تو با بهونه گیری پفک و تبستنی میگذره ازون جایی هم که هیچی یادت نمیره تا حواستو پرت میکنیم نیم ساعت بعد دوباره شروع میکنی به بهونه گرفتن واسه این جور چیزا. واسه ماشینم که نگو ی دم میگی ماشین (اونم فقط L90)دادا. دیشب سوئیچو از دادا گرفتی و رفتی کنار پنجره.اومدم ببینم چیکار میکنی دیدم گوشاتو تیز کردی مدام دکمه های دزدگیرو میزنی ببینی صداش کی درمیاد ،بلاجونم
دلبسته تو
تو تکراری نمی شوی من دلبسته تر می شوم ...!
نویسنده :
مامان فهیمه
10:31
آرام جانم
آرام جانم ...! بگو که دوستم داری هوس زندگی کرده ام ...
نویسنده :
مامان فهیمه
10:30
سه شنبه 8 بهمن
یکشنبه 6 بهمن 92
روزبه جونم پسر گلم مامان دیروز غروب رفت واسه عروسی مهدی و مریم جون واست از گالری کودک 2 تا لباس خرید. هفته پیشم که تولدت بود واست ی کلاه شاپو و شلوارکتان خریدم. امروز باید برم سایز لباساتو عوض کنم جوجو. مامان قربونت بره که حسابی رو دست من خرج میذاری تازشم دفتر وایت برد و کتاب انگشتی هات که دیگه نگو روزبه من عاشق کتاب خوندن و نقاشی کشیدنتم پسرگلم و البته لباس پوشیدنت،دوس دارم تند تند لباساتو عوض کنی و همیشه خوش لباس باشی هرچند تو اگه گونی هم بپوشی خوشتیپ و نازی نفسم ...
فقط قول بده
تمام خستگی هایت را یکجا می خرم ! تو فقط قول بده ... صدای خنده هایت را به کسی نفروشی ...!
نویسنده :
مامان فهیمه
14:49